راه عشق با استاد مظفر برنجی
***
مصاحبه استاد مظفر برنجی با هفتهنامه غرب
توسط جناب ایرج جباری در بهمن 1400
***
مظفر برنجی نوازنده و استاد بنام تنبور از ده سالگی نوازندگی تنبور را آغاز کرد و با تمرین و تلاش زیاد خیلی زود و در سنین نوجوانی به عضویت گروه موسیقی «مولوی» در می آید و بعد از آن با اجرای کنسرت در کشورهای خارجی به هر چه بیشتر معرفی ساز تنبور کمک زیادی کرده است. استاد مظفر برنجی برخلاف سایر نوازندگان ساز تنبور که تفکر سنتی دارند، خودش را تحولگرا میداند و در صدد است تنها در اجرای مقامها محدود نباشد و تحولی در ساز تنبور ایجاد کند.
در مصاحبه پیش رو از زبان مظفر برنجی با تاریخچه و مسائل پیرامون ساز تنبور بیشتر آشنا میشویم.
***
***
- شما از چهرههای شناخته شده موسیقی کرمانشاه هستید، لطفا از خودتان و مسیری که در موسیقی طی کردید برای ما بگویید.
بنده اول اردیبهشت سال ۱۳۴۹ در محله ی وکیل آقا که از محله های قدیمی کرمانشاه به شمار می آید متولد شدم. مرحوم پدرم شاعر کردی سرا بود و هر هفته یک جلسه در خانه ما شب شعر برگزار میشد. از پدرم سه دفتر شعر به جا مانده که متاسفانه تا امروز موفق به چاپ هیچ کدام نشدیم. از سنین خیلی کم و در دوران کودکی به موسیقی علاقمند شدم و از آنجایی که مرحوم پدرم انسان فرهیخته و هنر دوستی بود من را نزد استاد «گل نظر عزیزی» برد و زیر نظر ایشان شروع به آموختن ساز تنبور کردم. ایشان از نوازندگان چیره دست زمان خود و عضو گروه «شمس» بود. علاقه ام به ساز تنبور باعث شد هر روز سخت تمرین کنم تا اینکه در سال ۶۷ به عضویت گروه موسیقی مولوی به خوانندگی «مرحوم شریفیان» و سرپرستی «شاپور کمالی» درآمدم. سال ۶۹ سرپرستی گروه تنبور واحد فرهنگی بنیاد شهید را بر عهده گرفتم و در جشنواره بنیاد شهید مقام اول را کسب کردیم.
سال ۷۰ با بنیاد شهید همکاری داشتم که در جشنواره اصفهان مقام اول را به دست آوردم و سال بعد مقام دوم را کسب کردیم. یک سال بعد به سربازی رفتم و در آن دوران به مدت دو سال ارشد موزیک بودم. آن سالها زیر نظر استاد فرزاد نیکرفتار دوره تئوری موسیقی را گذراندم. سال ۷۲ گروه «عشاق» را تشکیل دادم و سال ۷۵ به عضویت گروه «مردان خدا» به سرپرستی و خوانندگی استاد سید جلال محمدیان درآمدم. در همان سال برای اولین بار در خارج از کشور به اجرای موسیقی در امارات پرداختم.
***
- اجرای تک نفره داشتید یا گروهی؟
در واقع اجرای ما به صورت گروهی بود که شخصی به نام آقای «البرزی» بانی این اجرا بود و از شهرهای مختلف کردنشین، نوازندهها را جمع کرد و بنده نیز تنبورنواز گروه بودم. بعد از آن در فستیوال سال ۲۰۰۰ ایتالیا شرکت کردم و اجرای گروهی و تک نوازی داشتم که در تک نوازی موفق به دریافت دیپلم افتخار شدم.
***
- مسئولیت انتخاب و اعزام نوازندگان با چه کسی بود؟
از آنجایی که اجرای جهانی بود، انجمن موسیقی ایران مسئولیت انتخاب نوازندهها و اجرای گروه را برعهده داشت. تمام افرادی که انتخاب شده بودند زیر نظر کارشناسان داخلی و خارجی تست میدادند و گروهی که انتخاب شده بودیم به ایتالیا رفتیم و در شهر رم و چند شهر دیگر ایتالیا به اجرا موسیقی پرداختیم.
***
- نوازنده مطرح کشوری هم همراه گروه بود؟
نوازنده معروفی که در سطح کشور و جهان به شهرت رسیده باشد نه. آن موقع همه از هم سن و سالان خودم بودند. سال ۲۰۰۱ در جشنواره بازل سوئیس حضور داشتم و به اجرای تک نوازی پرداختم. یک سال بعد، به کشور لبنان رفتم و در شهر بیروت اجرای موسیقی داشتم. لبنانیها خوانندهی مشهوری داشتند به نام «عبدالکریم شعار» که ایشان از من دعوت کردند با هم اجرای دو نفره داشته باشیم که البته یک دف نواز هم به ما پیوست و در شهر نابلس لبنان با ایشان برنامه اجرا کردیم. سال ۶۹ کار تدریس و آموزش را شروع کردم و الان سی و یک سال است که تدریس میکنم.
***
***
- یک پرسش اساسی در ساختار تنبور همیشه مطرح است که بعضیها این ساز را متهم به محدود و ناقص بودن از نظر اصوات موسیقی می دانند. بعضی ها هم در کارهای ارکستری از آن استفاده میکنند. نظر شما چیست؟
متاسفانه به نسبت سازهای دیگر با دید حقارت به ساز تنبور نگاه میشود. بارها به خود من گفتهاند که تنبور ساز محدودی هست در حالی که فواصل پردهبندی در ساز تنبور ماننده سازهای غربی پرده و نیم پرده است. دلیل این دیدگاهها یکی تعصب کاذب و دوم وجود افراد بیسواد است. اینها هستند که ساز تنبور را کم اهمیت جلوه میدهند.
فواصل موجود در ساز تنبور برابر با فواصل پرده در ساز پیانو است. دیدگاه آیینی که در رابطه با ساز تنبور وجود دارد یک جور تعصب برای این ساز به وجود آورده است. از اساتید کهنسال ساز تنبور سوال بپرسید طی پنجاه سال تنبور نوازی چه کردید؟ پاسخ خواهند داد که مقامهای تنبور را نواختیم. در واقع تمام نوازندگان ساز تنبور مسیر یکسانی پیش رو دارند، بدون اینکه چیزی به این ساز اضافه کنند. دلیل این امر تعصب برخی دوستان است که باعث میشود کسی جرأت نکند تغییری در ساز تنبور ایجاد کند یا تحولی در مورد این ساز به وجود آورد.
***
- دیدگاه افراد متعصب چه هست و چرا مخالف تحول در ساز تنبور هستند؟
این دوستان متعصب بر این باور هستند که ما باید در همان مقام های قدیمی بمانیم و تحولی ایجاد نکنیم و با افرادی مانند من که تحولخواه هستیم سر ناسازگاری دارند. تعصب ریشه استعداد و خلاقیت را میخشکاند و از پیشرفت جلوگیری میکند.
دوستان متعصب میگویند روی هر شعری و هر جایی نباید نواخت و همین باعث شده که بگویند ساز تنبور محدود است؛ بنده سه سال روی یک مضراب کار کردم و براساس حال و هوای کار اسم «پروانه» را برای این قطعه انتخاب کردم. دو سال از وقت خودم را روی این قطعه گذاشتم چرا که دیدم ساز ویالون یک نت گرد را اجرا می کند. سهتار و تار هم همینطور. اما تنبور نمیتواند نت گرد را اجرا کند. من به عنوان نوازنده ساز تنبور فکر کردم که برای این مشکل باید چارهای بیندیشم و به همین خاطر دو سال روی یک مضراب کار کردم. بسیاری سراین مسئله هم مشکل داشتند و میگفتند مظفر برنجی از مضرابهایی استفاده میکند که برای تنبور نیست . اصلا کی مشخص میکند کدام مضرب برای تنبور هست یا نیست؟
***
- یعنی همراه با ساز تنبور نمی توان شعر سپید یا اشعار مولانا و حافظ را خواند و نوازنده فقط میتواند مقامهای تنبور را بخواند؟
با ساز تنبور می توان اشعار مولانا یا حافظ را خواند اما تعصبات سرعت این کار را گرفته است . چه ایرادی دارد به عنوان مثال شعر «کوچه» فریدون مشیری را با ساز تنبور خواند یا اشعار اخوان ثالث و سایر شاعران شعر سپید را همراه با نواختن ساز تنبور خواند. متاسفانه شرایط به گونه ای است که اصلا نباید سمت شعر سپید رفت. ولی با ساز سهتار ایراد ندارد و به همین دلیل است مردم گرایش کمتری به تنبور نسبت به ساز سهتار دارند. چند سال پیش بر اساس این شعر از حضرت حافظ «در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد / حالتی رفت که محراب به فریاد آمد» قطعهای ساختم که ضبط هم نشد. خیلیها نسبت به این شعر هم مشکل داشتند. به نظر میرسد مشکلات ساز تنبور بیشتر درونی است و خود نوازندگان تنبور بر سر سنت و تحول با هم اختلاف نظر دارند.
بله، همین طور است؛ مشکلات تنبور درونی است تا بیرونی، و ما از درون خودمان آسیب می بینیم. با وجود تمام این مسائل میتوان گفت که در چهار دهه گذشته تنبور از انزوا بیرون آمدهست. قبلا تنبور فقط در محافل مذهبی مورد استفاده قرار می گرفت، اما امروزه نسل جوان به این ساز باستانی گرایش پیدا کردند و در محافل غیرمذهبی هم صدای ساز تنبور به گوش میرسد. ما حتی در شکل تنبور هم تأثیر را می بینیم.
در گذشته از آنجایی که اجرای کنسرت و جشنوارهها وجود نداشته، از سازهایی استفاده میشد که فرکانس بسیار پایینی داشتند ولی از وقتی که ساز تنبور وارد جشنواره میشود خود به خود شکل و کیفیت ساز هم تغییر می کند. سال ۶۰ تنبور سیزده پرده داشت که چهارده پردهای شد. از دو سیم استفاده میشد، شد سه سیم که خیلی خوب بود. اقبال به ساز تنبور هم بهتر شده و در فستیوال 2000 اروپا که بسیار فستیوال بزرگ و مهمی بود فقط بنده سه بار اجرا داشتم؛ یک بار بعد از اجرا وقتی از روی سن پایین آمدم مترجم گفت داوران درخواست دارند مجدد اجرا کنید. باز هم موقع پایین آمدن مترجم به من نزدیک شد و گفت مردم درخواست اجرای مجدد دارند.
اگر ساز تنبور گرفتار تعصبات نباشد قابلیت بالایی برای جذب نسل جوان و محبوبیت در بین عموم مردم دارد. ما باید با حفظ مقامهای قدیمی، تحولی در این ساز ایجاد کنیم. نباید در گذشته باقی بمانیم و نگاه به آینده نداشته باشیم. اگر یک سری قطعهها و حرکتها در چند دهه گذشته نمیشد و همان دیدگاه ۶۰ تا۷۰ سال پیش وجود داشت، شاید الان ساز تنبور از بین رفته بود. متاسفانه خیلیها این را درک نمی کنند.
***
***
- موضوع قابل توجه در رابطه با ساز تنبور گرایش بانوان به این ساز در چند دهه اخیر است. استعداد نوازندگان بانو را چگونه میبینید؟
به موضوع خوبی اشاره کردید. بله، در گذشته بانوان گرایش کمتری به ساز تنبور داشتند و از آنجایی که تنبور یک ساز آیینی است تنها آقایان تنبورنوازی میکردند. اما در یکی دو دهه اخیر، بانوان گرایش زیادی به ساز تنبور پیدا کردند و استعداد بسیار بالایی دارند. میتوانم بگویم بنده جزو اولین کسانی بودم که به بانوان آموزش دادم و گروه تنبورنوازان بانو را تشکیل دادم. الان بحث جنسیت در رابطه با ساز تنبور وجود ندارد. ما استعدادهای خوبی داریم اما مشکل اصلی ما سر این است که نوازندگان نسل جوان مدیومی برای اجرای موسیقی ندارند. من شاگردانی دارم که نوجوان هستند و از سنین پایین شروع به یادگیری ساز تنبور کردند و الان نوازندگان خوبی شدهاند. اما شرایط برای اجرای عمومی این نسل وجود ندارد که توانایی خودشان را بروز دهند.
اداره کل ارشاد اسلامی و انجمن موسیقی کرمانشاه باید در این رابطه کاری انجام دهند و با برگزاری فستیوال داخلی یا استانی با ردهبندی سنی شرایط را برای اجرای عمومی تمام سنین فراهم کنند. دوستانی که طی سالیان گذشته مسئولیت انجمن موسیقی را برعهده داشتند همگی از دوستان خوب ما بوده و هستند. قطعا شرایط به گونهای بوده که نتوانستند در استان کرمانشاه، جشنواره موسیقی برگزار کنند. اما جا دارد انجمن موسیقی با کمک اداره کل ارشاد، در حد جشنواره داخلی، شرایط را برای رقابت نسل جوان فراهم آورند. از طریق جشنوارهست که استعدادهای آینده کشف میشوند.
***
- شما نمیتوانید گروه موسیقی متشکل از شاگردان خودتان تشکیل بدهید؟
در چند سال گذشته این کار را انجام دادم و بعد از آن به صورت تکنوازی اجرای کنسرت داشتم؛ در دو سال گذشته ویروس کرونا تمام برنامهها را بهم ریخت و حتی روی برنامه کلاسها تاثیر منفی گذاشت. اما بعد از پایان همهگیری کرونا برنامهای برای تشکیل گروه موسیقی دارم و به امید خدا از شاگردان خودم در گروه موسیقی استفاده خواهم کرد.
***
- این روزها افراد زیادی ساز تنبور را تدریس میکنند که برخی از این افراد به تازگی دوران شاگردی را سپری کردهاند و به صورت شخصی یا در آموزشگاهها ساز تنبور را آموزش میدهند. نظر شما در این رابطه چیست؟
از آنجایی که هیچ نظارتی بر روی ساز تنبور وجود ندارد، هرکسی ساز تنبور را آموزش میدهد. کسی که خوب شاگردی نکرده باشد، نمیتواند شاگردان خوبی تربیت کند. یک سری افراد ساز تنبور را آموزش میدهند که هنوز دورانی که باید بگذرانند تا به مقام استادی برسند را نگذراندهاند.
یادم میآید که چند سال پیش اداره ارشاد ابلاغ کرد نوازندههایی که مدرس هستند برای دریافت تأییدیه باید به تهران بروند و تست بدهند. من و تعدادی از اساتید به تهران رفتیم و تأیید شدیم. اما شرایط اصلا تغییر نکرد و همچنان کسانی که در نوازندگی حرفهای نیستند و برای دریافت تأییدیه به تهران نیامدند، در حال تدریس ساز تنبور هستند.
اگر قرار بود که هر شخصی ساز تدریس کند پس چرا ما را به تهران فرستادند که تست بدهیم. لازم است در زمینه آموزش موسیقی نظارت بیشتری وجود داشته باشد. روی بحث آموزش شیوع و کیفیت تدریس اصلا نظارتی وجود ندارد.
***
- شما به صورت خصوصی تدریس میکنید یا آموزشگاه موسیقی دارید؟
خیر، بنده آموزشگاه ندارم و به صورت خصوصی آموزش می دهم و شاگردان شخصی خودم را دارم.
***
- تکلیف خانه تنبور که استاد علی اکبر مرادی تأسیس کرد چه شد؟ آیا فعالیت آموزشی در این مدرسه انجام می شود؟
چند روز پیش جویای حال استاد علیاکبر مرادی شدم که فهمیدم ایشان خارج از کشور هستند. بعد از ایشان، خانه تنبور هم نیمه کاره رها شد و الان استفاده ای ندارد.
***
***
- در گذشته هر استادی که تنبور می ساخت مهر خودش را داشت و امروزه سازهای قدیمی را با مبالغ بالایی خریداری میکنند. به نظر می رسد در ساختن ساز تنبور نزول کیفیت دیده میشود. نظر شما در این رابطه چیست؟
مانند بحث تدریس روی سازندگان ساز هم هیچ نظارتی وجود ندارد. بسیاری از سازندگان ساز تنبور چون دستی در هنر نوازندگی ندارند طبیعتا نمیتوانند یک ساز استاندارد بسازند و تنها فروشنده ساز هستند.
سازندهای که در نوازندگی هم تبحر دارد، ایرادها را میداند و انتقادپذیر است. با چنین سازنده سازی راحتتر میتوان ارتباط برقرار کرد. مثلا شما میگویید من سازی میخواهم که بمخوان باشد؛ سازنده حرفهای سریع متوجه منظور سفارش دهنده میشود.
***
- الان سازندگان حرفهای ساز در کرمانشاه چه کسانی هستند؟
کرمانشاه سازندگان ساز کاربلد زیاد دارد از جمله سید بهروز رضوی که دستی در نوازندگی ساز دارد و از سازندگان حرفه ای ساز در کرمانشاه هستند. آقای کیومرت سوزنی هم جزو سازندگان خوب ساز در کرمانشاه به شمار میآیند و افراد دیگری که در ساختن ساز تبحر بالایی دارند.
***
- در گذشته زمان اجرای کنسرت نوازندگان از پوشش سنتی استفاده میکردند. اما امروزه نوازندگان با استفاده از طراحان لباس در زمان اجرای کنسرت لباسی به تن میکنند که هیچ شباهتی به پوشش سنتی مردم کُرد ندارد. آیا این نوع پوششها مورد تأیید شما هست؟
با شما موافقم متاسفانه گروههای تنبورنواز در زمان اجرای کنسرت لباسهایی به تن میکنند که هیچ سنخیتی با پوشش مردم کُرد و هویت ساز تنبور ندارد. من این افراد را درک نمیکنم و نمیدانم با چه تفکری موقع اجرای کنسرت، لباسهای بلوچی یا لباسی شبیه به پوشش مردم کشور افغانستان به تن میکنند. من نمی دانم لباس مردم افغانستان یا لباس بلوچی چه ربطی به ساز تنبور میتواند داشته باشد. از گروه آقای شجریان قویتر که نداشتیم. همگی لباس متحدالشکل و زیبایی میپوشیدند که متناسب با موسیقی ملی ما بود. متاسفانه برخی از نوازندگان ساز تنبور به جای اینکه تمرکزشان روی اجرا باشد یا از روی عشق زیاد قطعه بسازند، به دنبال ظاهرسازی با پوششهایی هستند که هیچ سنخیتی با ساز تنبور و مردم کُرد ندارد. قطعاتی که در گذشته ساخته میشد ماندگار میشدند چرا که تمرکز اصلی روی موسیقی بود اما امروزه اینگونه نیست. در مورد پوشش نوازندگان باید سرپرست گروهها دقت و توجه بیشتری داشته باشند تا این قضیه درست شود. چطور ممکن است که در رابطه با ایجاد تحول در ساز تنبور تعصب وجود داشته باشد اما در مورد پوشش نوازندگان هیچ دقت و تعصبی وجود نداشته باشد.
در واقع ما نمیدانیم که تنبور بی صاحب است یا صاحب دارد. از طرفی روی بحث آموزش و سازندگان تنبور و پوشش نوازندگان ساز تنبور در کنسرت هیچ نظارتی وجود ندارد، از آن طرف تعصب خیلی زیاد و کورکورانهای در مورد ساز تنبور وجود دارد که جلوی خلاقیت نوازندگان را گرفته است. اگر این تعصبات وجود داشته باشد و از جنبههای دیگر این ساز مورد بیتوجهی قرار گیرد تا چند سال دیگر تنبور با غفلت مسئولین ما به نام کشور ترکیه ثبت جهانی خواهد شد؛ همان طور که ساز سه تار به نام کشور آذربایجان به ثبت جهانی رسید و از طرفی با این شرایط و در میان اختلافات تنبورنوازان کرمانشاه ممکن است تا یک دهه دیگر تبریز در ساز تنبور دایهدار شود.
***
- از پیشینه تاریخی ساز تنبور برای ما بگویید. برخی ادعا دارند که تنبور قدمتی چند هزار سال دارد؟
بله تنبور یک ساز باستانی با قدمت چند هزار ساله است که در کنده کاریهای شهر شوش بر روی تپه های بنیو و کویونجیک در بین آثار به دست آمده مجسمه مردی تنبور نواز هم یافته شده که باستان شناسان قدمت آن را هفت هزار سال تخمین زدند.
بعدها سازهای دیگر از ساز تنبور مشتق گرفتند، مانند تنبورک، تنبورا، تنبور هندی ، تنبور سیستانی و تنبور خراسانی که این سازها همگی از ساز تنبور برگرفته شدند. خیلی از شاعران و بزرگان ما مثل منوچهری دامغانی می گوید:
به یاد شهریارم نوش گردان / به بانگ چنگ و موسیقا و تنبور
یا مولانا در شعری میگوید:
بانگ گردشهای چرخست این که خلق / میسرایندش به تنبور و به حلق
***