تنبورانه با استاد مظفر برنجی

مظفر برنجی تنبور باستانی

تنبورانه با استاد مظفر برنجی

***

مصاحبه استاد مظفر برنجی با رسانه نت‌آهنگ

توسط جناب احمد مدبر در سال 1392

***

  • شما اجراهایی را با ساز تنبور در خارج از كشور و به طور مشخص در اروپا داشته اید. استقبال از این ساز در آن‎جا چطور بود؟

شنوایی غربی‎ها با این ساز، به نوعی آشناست و آن‎هم ناشی از فواصل پرده بندی در تنبور است كه با سازهایی مانند گیتار و پیانو قرابت و نزدیكی زیادی دارد. شاید به همین خاطر هم استقبال از این ساز در اروپا بسیار زیاد و در خور بود، ضمن این‎كه قطعات تنبور، علاوه بر آشنا بودن برای اروپایی‎‌ها از عنصر تازگی نیز برخوردار است.
در واقع برای آن‎ها خیلی عجیب بود كه از 13 پرده‌ی تنبور و سه سیم آن، این‎چنین صدایی به گوش برسد و بعضی ها حتی آن‎را با دیده شك و تردید نیز می‎نگریستند. مثلاً بعد از یكی از اجراهایم در ایتالیا، یكی از كارشناسان موسیقی آن‎جا، به مترجم ما گفته بود: من فكر می‎كنم شما یك چیزی را در كاسه‌ی تنبور كار گذاشته اید، وگرنه امكان ندارد چنین تركیب صدایی از این ساز بلند شود و كار به جایی كشیده شد كه می‎خواستند كاسه تنبورم را بردارند تا از نبود چیزی در درون آن مطمئن شوند. در مجموع، استقبال در آن‎جا بسیار خوب بود.
من تنها كسی بودم كه به درخواست حضار، سه بار به تكرار اجرای خود پرداختم، ضمن این‎كه این مسئله می‎تواند هشدار دهنده نیز باشد، چراكه غربی‎ها سازهای خود را كامل شناخته‌اند و در حال شناخت و یادگیری سازهای ما هستند.

***

  • گفتید كه در خارج از كشور، استقبال از این ساز خوب بوده است و آن‎ها در پی شناخت این ساز نیز برآمده‌اند، اما به نظر می‎رسد كه این ساز در مقایسه با سازهایی مثل سه تار و تار، با نوعی مهجوریت مواجه بوده است. شما چه تلاشی برای معرفی این ساز و ورود آن به سلیقه موسیقایی مردم كرده‌اید؟

تنبور سازی است با 6500 سال قدمت؛ در حفاری‎‌های تپه‌های بنی یونی در حوالی شوش دانیال، یكی از مجسمه‌های ارزشمندی كه بدست آمد، مجسمه مرد تنبورنواز بود كه در آن یك ایرانی را در حال نواختن این ساز نشان می‎‌دهد. در واقع، همان‎طور كه شما اشاره كردید، این ساز قدمت بیش‎تری از سازهایی مثل سه تار و تار دارد و آن را پدر تار و پدربزرگ تار نیز می‎‌نامند و به ‎طور كلی این ساز، قدیمی‎ترین ساز زنده‌ی ایرانی است كه از پدران‎مان به یادگار به ما رسیده است.
طی قرون متمادی از این ساز، فقط در مجالس عرفانی و ذكر استفاده می‎شد و عامه مردم از شنیدن صدای این ساز محروم بودند، اما از حدود نیم قرن قبل، این ساز كم کم از كنج خانقاه‎‌ها و از انحصار گروهی خاص خارج و به نوعی از انزوا خارج شد؛ البته نه به طور كامل. من به نوبه خود، كاری كه توانسته‌‎ام بكنم، آموزش نوازندگی این ساز به هنرجویان جوان است كه در حدود 12 سال است به صورت فشرده آن‎را دنبال می‎كنم؛ ضمن این‎كه مدت‎هاست با سازهای سه تار و تار آشنا هستم، اما با هدف معرفی بیش‎تر تنبور، تمامی اجراهایم را با ساز تنبور انجام داده ‎ام؛ هم اجراهای داخلی و هم خارجی.

***

  • همان‎طور كه گفتید این ساز هنوز از انزوا كاملاً خارج نشده است. بعضی معتقدند می‎توان با تغییراتی در فیزیك این ساز، موسیقی برخاسته از آن را مردمی‎تر و در نتیجه آن‎را از مهجوریت درآورد. آیا اساساً این كار منطقی و ممكن است و ضرورتی برای این كار می‎بینید؟

چند سال قبل، آقای حسین علیزاده یك سیم به سیم‎های تنبور اضافه كرد و تعداد پرده‌های آن را تغییر داد. اجراهایی را نیز با این ساز انجام داد، اما به نظر اكثر نوازندگان این ساز، اجراهای ایشان موفقیت آمیز نبود. من فكر می‎كنم اگر ما بخواهیم در ساختمان این ساز دست ببریم، اساساً این ساز اصالت خود را از دست خواهد داد. اگر نظر مرا بخواهید، در نحوه اجرای این ساز می‎توانیم تغییراتی را بوجود آوریم و با تغییر كوك‌‎ها و مضراب‎‌های آن، صدای آن را متنوع‌‎تر كنیم. و این روش خیلی موثرتر خواهد بود تا این‎كه بخواهیم فیزیك این ساز را تغییر دهیم. چهار سال روی این مسئله فكر كردم و مضرابی را ب‎وجود آوردم به نام پروانه كه نوعی هنجارشكنی در تنبورنوازی بود. چراكه در این مضراب، نوازنده تنبور می‎تواند یك نت را هر چقدر خواست تكرار كند. در حالی كه این مسئله در تنبورنوازی، كاملاً غیر عادی است و نوازنده تنبور مجاز نیست یك نت را بیشتر از یك بار بزند. ضمن این‎كه ساز تنبور نیز امكان گسترده ای برای این كار را در خود بصورت پنهان دارد. مثلاً تا چند سال قبل همه فكر می‎كردند كه تنبور، فقط دو كوك دارد ولی سید خلیل عالی نژاد، 12 كوك را برای این ساز در نظر می‎گیرد.

***

  • اصولاً تنبور، سازی محلی است و بطور مشخص، بیش‎تر مربوط به مناطق كردنشین. اما گویا در این‎جا استقبال خیلی خوبی از كلاس‌‎های آموزشی نمی‎شود.

كلاس‎‌های آموزشی تنبورنوازی حوزه هنری به تازگی و با حمایت مكرر شخص آقای سروری برپا شده است. به همین خاطر به جهت نوپا بودن آن خیلی هم نمی‎توان توقع شلوغ بودن آن را داشت، علاوه بر آن‎كه آموزش موسیقی، كلاً یك امر فصلی است و معمولاً در فصول غیر تابستان استقبال از این كلاس‎ها كم می‎‌شود. به غیر از حوزه هنری، مراكز دیگری هم هستند كه این ساز را آموزش می‎‌دهند و می‎توانم این را بگویم كه تعداد هنرجویان تنبور در كرمانشاه بیش‎تر از هنرجویان هر ساز دیگری است، اما مسئله دیگری هم وجود دارد و آن، عدم توجه كافی مسئولان به این ساز است. ب‎طور مثال، اگر قرار باشد ما یك اجرای تنبور در این شهر داشته باشیم و هم‎زمان ساز دیگری نیز بخواهد در شهر برنامه اجرا كند، مسئولین، اولویت را به ساز دیگر می‎‌دهند و سالن بهتر را به آن اختصاص می‎دهند كه این مسئله می‎تواند بخصوص روی جوانان علاقه‎مند به یادگیری این ساز، تأثیر منفی بگذارد.

***

  • از آموزش صحبت كردیم. قدری هم از شاگردهایتان برای‌مان بگویید. فكر می‎كنید بتوانند روزی جا پای استاد خویش بگذارند؟

آن‎ها موفقیت‌‎های خوبی را در سطح استان كسب كرده اند و من از آن‎ها راضی‎ ام، ولی وقتی به آن‎ها نگاه می‎كنم، می‎بینم هیچ‎كدام مثل جوانی خود من تمرین نمی‎كنند و البته تا حالا این‎طور بوده است، اما در كل از آنها راضی ام.

***

  • گویا مشكلات معیشتی، تنبورنوازان را مثل خیلی از نوازندگان آزرده می‎كند.

من هنوز بیمه نیستم و همیشه فكر می‎كنم. مثلاً اگر اتفاقاً‌ یك‎بار پایم لیز بخورد و انگشتم بشكند، حداقل تا یكی دو ماه باید با قرض، زندگی ام را بچرخانم و همین قضیه در مورد همكاران من هم صدق می‎كند. ما باید صرفاً روی اجراهای‎مان حساب كنیم، مثلاً در فستیوال ایتالیا پول اجراهای من بعد از شش ماه و آن هم خرد خرد به دستم رسید.

***

  • فكر می‎كنید مشكل معیشتی اهالی موسیقی و ب‎طور خاصی، تنبورنوازان شهرستانی چه موانعی را می‎تواند در راه پیشرفت آن‎ها ایجاد كند؟

هنرمند در وهله‌ی اول كه كار هنری اش را شروع می‎كند، هیچ‎وقت به این فكر نیست كه بخواهد از راه هنر نان بخورد و بعد از یك مدتی می‎بیند كه مثلاً سال‎هاست كه دارد ساز می‎نوازد و صاحب نام شده و مشغول اجرای كنسرت است و راه برگشت هم وجود ندارد، چون هنر اعتیاد دارد. مثلاً این‎طوری نیست كه یك تنبورنواز، بعد از 20 سال بگوید این حرفه فایده نداشت و حرفه ام را عوض كنم. اساساً راه برگشتی وجود ندارد. خودم را مثال می‎زنم. شش روز در هفته تدریس دارم و با حدود 50 شاگرد كار می‎كنم. اگر وضعیت ب‎گونه ای بود كه تأمین مالی داشتم، ساعات كم‎تری را در هفته تدریس می‎كردم و می‎توانستم علاوه بر تدریس بهتر و پربارتر، ساعات بیش‎تری را به تمرین شخصی اختصاص دهم. مثلاً 20 شاگرد داشته باشم، اما 20 شاگرد بسیار قوی و موثرتر.
من همیشه به شاگردانم می‎گویم كه یك هنرمند، علی الخصوص هنرمند شهرستانی با دو كار زمین می‎خورد؛ یكی از آن‎ها تدریس زودهنگام و دیگری از راه هنر امرار معاش كردن. ب‎خاطر همین هم همیشه به آن‎ها می‎گویم: دور امرار معاش از راه هنر را خط بكشند.

***

منبع:                              نت آهنگ
آدرس مقاله:                     هنر اعتیاد می آورد؛
مصاحبه کننده:                  جناب احمد مدبر
تاریخ نشر مصاحبه:             12 مهر 1392
تاریخ نشر مقاله در نوژا:       19 مهر 1402